جدول جو
جدول جو

معنی علی عمرانی - جستجوی لغت در جدول جو

علی عمرانی
(عَ یِ عِ)
ابن محمد بن علی بن احمد بن مروان عمرانی خوارزمی. مکنی به ابوالحسن. ادیب و لغوی و مفسر بود و در حدود سال 560هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اشتقاق أسماء المواضعو البلدان. 2- شماریخ الدرر فی تفسیر الاّی والسور. او را شعری نیز هست. (از معجم المؤلفین) صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: معجم الادباء یاقوت ج 15 ص 61. بغیه الوعاه سیوطی ص 350. روضات الجنات خوانساری ص 485. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 102. هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 698. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 120. و نیز رجوع به ابوالحسن عمرانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ بَ)
ابن محمد بن عبدالله بن احمد بحرانی. فقیه و متکلم قرن یازدهم هجری است. او راست: 1- کتابی در فقه. 2- منار السعادات فی اصول الاعتقادات. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 80)
ابن عدنان بحرانی. وی شاعر بود و در اواخر عمر ساکن بصره گشت و در سال 1355 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 745)
ابن محمد بن علی بن اسماعیل بن محمد بن علی بن احمد بن هاشم بن علوی بن حسین غریفی موسوی بحرانی. رجوع به علی موسوی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عُ مَ)
ابن محمد بن علی بن محمد علوی عمری شجری. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن صوفی. رجوع به علی شجری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ)
ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبدالله بن موسی بن بلال بن عامر بن ابی موسی عبدالله بن قیس اشعری یمانی بصری. مکنی به ابوالحسن. پیشوای اشعریان. رجوع به ابوالحسن اشعری شود
ابن ابی بکر بن علی بن محمد بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان بن عبدالله یمانی زبیدی شافعی. مشهور به ناشری و ملقب به موفق الدین. رجوع به علی ناشری شود
ابن محمد بن اسماعیل بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ناشری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِیَ)
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی شافعی. مشهور به ابن ازرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ازرق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
ابن زین العابدین بن هاشم عراقی حسینی فاسی. مکنی به ابوالحسن. عالم و ادیب و نحوی بود ودر سال 1194 هجری قمری درگذشت. او را فهرستی است. (ازمعجم المؤلفین از فهرس الفهارس کتانی ج 1 ص 346)
ابن هاشم عراقی حسنی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به زین العابدین. متوفی در سال 1194 هجری قمری او را فهرستی است. (از معجم المؤلفین از دلیل مورخ المغرب ابن سوده ص 358)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
ابن ابراهیم بن عبدالرحمان عمادی. شاعر و فقیه و از بزرگان دمشق بود و مدتی سمت افتاء حنفیان را در آنجا به عهده داشت. تولدش در سال 1048 هجری قمری و وفاتش در 1117 بوده است. (از الاعلام زرکلی از سلک الدرر ج 3 ص 196)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
مصری (دکتر علی...). وی از دارالعلوم و از دانشگاه قدیم مصر فارغ التحصیل شد و فلسفه وزبانهای شرقی را در آلمان خواند و به مصر بازگشت و به استادی دارالعلوم منصوب شد و نیز بازرس کل فلسفه در وزارت فرهنگ گردید. و در سال 1359 هجری قمری درگذشت. او راست: الحیاهالاقتصادیه الالمانیه اثناءالحرب الحاضره (سنه 1914 م). (از معجم المؤلفین ج 7 ص 160)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُ)
ابن محمد بن مرادبن علی بخاری الاصل دمشقی حنفی نقشبندی. مشهور به مرادی. ادیب و شاعر و نویسنده بود. در سال 1132 هجری قمری در دمشق متولد شد و عهده دار افتاء حنفی شد و در سال 1184 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اقوال الائمه العالیه فی احکام الدروز و التیامنه. 2- دیوان شعر. 3- الروض الرائض فی عدم صحه نکاح اهل السنه للروافض. 4- القول المبین الرجیح عند نقد العصبات تزویج اولی الارحام صحیح. و نیز او را آثار نثری بسیاری است. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ)
ابن عثمان بن یعقوب بن عبدالحق مرینی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به المنصور باللّه و مشهور به سلطان أکحل (به سبب سیه چرده بودن). دهمین سلطان از بنی مرین در مراکش بود و در سال 732 هجری قمری به سلطنت رسید. رجوع به ابوالحسن مرینی و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 126. جذوهالاقتباس ص 291. الاستقصاء ج 2 ص 57. الحلل الموشیه ص 134. اللمحه البدریه ص 92. دائره المعارف الاسلامیه ذیل ’بنومرین’. معجم الانساب زامباور (بنومرین بفاس). ترجمه مقدمۀ ابن خلدون ج 1 صص 44-48
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُمْ ما)
ابن عیسی بن علی بن عبدالله رمانی اخشیدی وراق، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی و متکلم و فقیه و اصولی و مفسر و منجم و منطقی بود. اصل او از سرمن رأی (سامراه) است و در سال 296 هجری قمری در بغداد متولد شد، معجم الادباء و مفتاح السعاده سال تولد او را 276 هجری قمری ذکر کرده اند، وی نزد ابن السراج و ابن درید و زجاج تحصیل کرد. و دریازدهم جمادی الاولای سال 384 هجری قمری در بغداد درگذشت. او راست: 1- الاشتقاق. 2- الجامعالکبیر فی التفسیر. 3- شرح الصفات. 4- المبتدا در نحو. 5- معانی الحروف. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذذیل نیز اشاره کرده است: عیون التواریخ شاکر ج 12 ص 233. الوافی صفدی ج 12 ص 133. فهرس المؤلفین بالظاهریه. طبقات النحاه و اللغویین ابن شهبه ص 436. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 63. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 73. المنتظم ابن جوزی ج 7 ص 176. تذکرهالحفاظ ذهبی ج 3 ص 182. نزههالالبای انباری ص 389. میزان الاعتدال ذهبی ج 2 ص 235. النجوم الزاهرۀ ابن تعزی بردی ج 4 ص 168. انباءالرواه قفطی ج 2 ص 294. البدایۀ ابن کثیر ج 10 ص 314. الکامل ابن اثیر ج 9 ص 36. طبقات المفسرین سیوطی ص 24. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 248. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 109. بغیهالوعاه سیوطی ص 344. مرآهالجنان یافعی ج 2 ص 420. المختصرفی اخبارالبشر ابوالفداء ج 2 ص 136. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 182. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 142. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 683. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 111 و سایرصفحات. روضات الجنات خوانساری ص 480. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 268 و سایر صفحات. مقدمه توجیه اعراب ابیات ملغزه الاعراب، از سعید افغانی. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1 ص 49. و نیز رجوع به ابوالحسن رمانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَرْ را)
ابن عبدالرحمان بن شبیب بن حمدان بن شبیب حنبلی حرانی، ملقّب به نورالدین. ادیب بود و در طب نیز اطلاعاتی داشت. وی در سال 747 ه. ق. در قید حیات بود. او راست: جامعالفنون. (از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 59)
ابن عیسی حرانی. او راست: عجائب البحر، که آن را برای المقتدر تألیف کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1126)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِحِمْ ما)
ابن محمد بن جعفر کوفی حمانی. نام او در الذریعه به صورت ’علی بن محمد بن جعفر بن محمد بن زید شهید علوی امامی حمانی’ آمده است. وی شاعر بود و در سال 245 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. حمانی منسوب است به ’حمّان’ که محله ای است به کوفه. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 499. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 673) (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 266 بنقل از نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر ضیاءالدین. عمدهالطالب ص 286. المناقب ابن شهرآشوب. العیون و المحاسن مفید. عیون اخبارالرضای صدوق)
لغت نامه دهخدا
(عَ قِ)
دهی است از بخش گوران، شهرستان شاه آباد واقع در 24 هزارگزی شمال باختری گهواره و یک هزار و پانصدگزی با نهر. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر، و دارای 200 تن سکنه. آب آن از سراب گردکان - لارتامین می شود. و محصول آن غلات، حبوب، سبزی، صیفی، و لبنیات است اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند وراه آن مالرو است. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ کِ)
ابن محمود کرمانی شافعی. ملقب به ضیاءالدین. وی در سال 830 هجری قمری در قید حیات بود و در آن وقت سنش بیش از نود سال بوده است. اوراست: ضوءالمشارق الجدیر بالوضع علی المفارق (یا ضیاءالمشارق...) در چهار مجلد. (از معجم المؤلفین)
ابن حسین بن علی کرمانی. صوفی متوفی در حدود سال 470 هجری قمری او راست: سراج الشریعه و منهاج الحقیقه. (از معجم المؤلفین)
ملقب به عمادالدین و متخلص به عماد و مشهور به عماد فقیه و خواجه عماد فقیه. از عرفای قرن هشتم هجری قمری رجوع به عمادالدین کرمانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تِ)
ابن خلیل بن ابراهیم بن محمد بن علی رازی تهرانی نجفی. وی فقیه و اصولی و اخباری بود و در سال 1226 هجری قمری در نجف اشرف متولد شد و در 1296 هجری قمری درهمانجا درگذشت. او راست: 1- حاشیه بر تعلیقۀ بهبهانیه. 2- حساب العقود. 3- خزائن الاحکام فی شرح تلخیص المرام، در چند مجلد. 4- سبیل الهدایه فی علم الدرایه. 5- غصون الایکه الغرویه فی الاصول الفقهیه. (از اعلام زرکلی بنقل از الذریعه ج 6 ص 39 و ج 7 ص 11) (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 292). و رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 319 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ملا علی کورانی، شافعی. متکلم و منطقی بود ونام وی در هدیهالعارفین بصورت علی بن محمد کورانی آمده است. وی مدتی امامت مسجد جرجیس را در شهر موصل عهده دار بود و در همین شهر در سال 1094 هجری قمری درگذشت. او راست 1- حاشیه بر شرح شمسیۀ قطب. 2- حاشیه بر شرح عقائد نسفی از تفتازانی. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ وَ)
ابن عبدالله بن ناشر بن مبارک وهرانی. مکنی به ابوبکر. وی مفسر و نحوی و شاعر و خطیب ’داریا’ از قرای دمشق بود. و در ذی قعده سال 615 ه. ق. درگذشت. او راست: 1- تفسیرالقرآن. 2- شرح شواهد الجمل زجاجی، در نحو. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین از بغیهالوعاه سیوطی ص 340 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 461 و طبقات المفسرین سیوطی ص 24)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ هََ مَ)
ابن محمد بن عبدالصمد بن عبدالاحد بن عبدالغالب مصری سخاوی. ملقب به علم الدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علم الدین سخاوی شود
ابن حسین بن احمد بن حسن بن قاسم بن حسن بن علی همدانی. مشهور به فلکی و مکنی به ابوالفضل. رجوع به علی فلکی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ هََمَ)
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی شافعی. مشهور به ابن ازرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ازرق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِهََ مَ)
ابن ابی طالب بن عبدالمطلب حسینی همدانی نجفی. وی فقیه و اصولی بود و در حدود سال 1320 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اصول الفقه. 2- تذکرهالنفس فی الاخلاق. 3- کتاب الحساب. (از معجم المؤلفین)
ابن نصرالله همدانی. وی در حدود سال 1270 هجری قمری در همدان متولد شد و به نجف اشرف رفت و در سال 1339 هجری قمری در آنجا درگذشت. او راست: تعلیقه علی الفرائد. (از اعیان الشیعه ج 42 ص 196)
ابن محمد بن علی بن یوسف همدانی. متوفی در سال 786 هجری قمری او راست: 1- اختیارات المنطق فی التصوف. 2- اوراد فتحیه. (از اعیان الشیعۀ عاملی ج 24 ص 34)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ غِ)
علی عطیۀ علی غمرینی،). مکنی به ابومصلح. قاری بود. او راست: الثغر الباسم فی قرائه عاصم، که در سال 1188 هجری قمری آن را تألیف کرد. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عُ)
ابن خضر بن حسن عثمانی دمشقی. مکنی به ابوالحسن. حسابگر بود و در 25 یا 26 ماه شوال سال 459 هجری قمری در دمشق درگذشت. او را تصنیفاتی در علم حساب است. (از معجم المؤلفین از تاریخ دمشق ابن عساکر ج 12 ص 40)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ رَ)
ابن احمد بن علی عرشانی یمنی. محدث است و در سال 625 هجری قمری درگذشت. او راست: اشراط الساعه. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین ج 1 ص 706). در تمدن اسلامی، محدث فردی بود که هم حافظ حدیث و هم تحلیل گر آن محسوب می شد. وی معمولاً هزاران حدیث را با سلسله اسناد حفظ می کرد و در محافل علمی، جلسات روایت حدیث برگزار می نمود. شخصیت هایی مانند احمد بن حنبل، مالک بن انس و ابن ماجه از برجسته ترین محدثان تاریخ اسلام بودند. آثار آنان امروز منابع اصلی سنت نبوی به شمار می روند.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ)
ابن خضر بن احمد عمروسی مالکی فقیه و متکلم متوفی در سال 1173 هجری قمری وی مدتی در جامعازهر تدریس کرد. او راست: 1- حاشیه بر اتحاف المرید فی شرح جوهرهالتوحید. 2- شرح مختصر خلیل، در فروع فقه مالکی در دو مجلد. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 86)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سِ)
ابن محمد بن احمد سمنانی حلبی حنفی. مکنی به ابوالقاسم. فقیه و مورخ بود و در سال 493 یا 499 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- روضهالقضاه و طارق النجاه، که در ادب قضاء است. 2- العروه الوثقی، در شروط. (از معجم المؤلفین از الفوائد البهیۀ لکنوی ص 123 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1133 و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 99 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 694)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن احمد نجاری شعرانی شافعی. فقیه و اصولی بود. او راست: حاشیه بر شرح جمعالجوامع سبکی، که در سال 970 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ج 1 ص 366)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
ابن حاتم بن احمد یامی (علی الوحید...). وی هشتمین و آخرین تن از بنی حمدان یمن بود. در سال 556 هجری قمری پس از درگذشت پدرش امر حکومت را به دست گرفت و بر صنعاء و حوف و صعده سلطنت کرد. مردی داهی و هوشمند و شجاع و ادیب بود و بسیاری از شاعران مصری به دربار وی رفتند و به مدح او پرداختند که از آن جمله رشید بن زبیر بود. او از پیروان اسماعیلیان بود. و در سال 569 هجری قمری سلسلۀ ایشان به دست ایوبیان منقرض گشت و خود او در سال 597 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی بنقل از اللطائف السنیه) (از طبقات سلاطین اسلام ص 84). و رجوع به معجم الانساب زامباور ص 183 و 188 شود
مکنّی به ابوالحسن. وی چهارمین تن از امرای حمدانی حلب است که از سال 392 تا 394 هجری قمریحکومت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 101). و نیز رجوع به ابوالحسن (علی حمدانی) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
ابن محمد عمرانی (یا علی بن عمران). مکنی به ابوالحسن. ممدوح منوچهری دامغانی شاعر. وی از خاندان عمرانی و از اصحاب انوشیروان پسر فلک المعالی بود. هنگامی که سلطان مسعود برای تصرف تاج و تخت از اصفهان و ری به خراسان و غزنین رفت و علاءالدوله بار دیگر متصرفات خود را پس گرفت مسعود لشکری از خراسان بدین نواحی فرستاد و لشکر دیگری نیز با این سپاه یار شد که علی بن عمران در آن بود. این هر دو لشکر ری را از علاءالدوله باز پس گرفتند. علاءالدوله درگیرودار معرکه زخم برداشت و گریخت. در سال 423 ه. ق. علی بن عمران و تاش فراش برای دنبال کردن علاءالدوله به همدان رفتند، علاءالدوله بجانب اصفهان رفت و علی بن عمران نیز به تعقیب وی روان شد. ولی علاءالدوله فرصتی یافت و بار دیگر به همدان بازگشت. علی بن عمران ناچار به همدان بازگردید ولی در راه از علاءالدوله شکست خورد و فرار کرد و پیش تاش آمد و باتفاق یکدیگر بار دیگر علاءالدوله را متواری ساختند. (دیوان منوچهری دامغانی چ دبیرسیاقی چ 2 ص 116 و 329) :
شنیدم که موسی عمران ز اول
به پیغمبری اوفتاد از شبانی
بعمدا علی بن عمران به آخر
رسد زین ریاست به صاحبقرانی.
منوچهری
لغت نامه دهخدا